ژوان عزيزمژوان عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

ژوان میعادگاه عشقمان

اولین سفر سه نفره ما

٧ شهریور هم من و تو و بابا پوریا برای اولین بار با هم رفتیم مسافرت، رفتیم شمال و تا جمعه دهم اونجا بودیم، سفر خوبی بود، البته هوا گرم بود و ما برای اینکه تو دختر نازمون گرمازده نشی خیلی از خونه بیرون نیومدیم، فقط ٢ - ٣ بار عصر که هوا خنک می شد تو رو با کالسکه بردیم لب دریا و کمی قدم  زدیم، یک بار هم رفتیم کافی شاپ تو ساحل. کیک سه ماگیت هم بردیم لب دریا، عکسش هم که قبلا برات گذاشتم. در کل سفر خوبی داشتیم و یک آب و هوایی عوض کردیم. تو راه برگشت یک تیکه از مسیر رو که تو جاده سرسبز عباس آباد بودیم خیلی بامزه شده بودی، اینقدر دقیق از پنجره به کوه ها و درختها نگاه می کردی که نگو، آخه اولین بارت بود که از این چیزها می دیدی دیگه... ...
9 آبان 1391

کارهای جدید ژوان خوشگلم تو ماه چهارم تولدش

دخترم شمال که بودیم یاد گرفتی جیغ بزنی، چه خوشحال بودی، چه ناراحت، چه هیجان زده و یا اگر نیاز و خواسته ای داشتی با جیغ احساس و نیازت رو بیان می کردی، البته لحن جیغهات تو حالتهای مختلف با هم فرق می کرد... شنبه ١١ شهریور هم دوباره رفتیم آزمایشگاه نیلو برای تکرار یکی آزمایشهای غربالگریت، آخه دکتر متواضع خیلی دقیق و حساسه و ازمون خواست یکی از آزمایشهاتو تکرار کنیم، که جوابش خدا رو شکر نرمال بود و خیالمون راحت شد، بعد از آزمایشگاه هم رفتیم فروشگاه گلدونه سعادت آباد برات کلی کتاب و سی دی و وسایل آموزشی خریدیم، البته قبلش هم شما در زمینه آموزش بیکار نبودی و من سعی می کردم که از نظر محرکهای حسی مختلف تامین باشی و تحریکات لازم رو بگیری، مثلا حس بین...
8 آبان 1391

مدیکال چک در آزمایشگاه بیمارستان دی

ژوان گلم، دقیقا روزی که سه ماهت تموم شد و وارد ماه چهارم زندگیت شدی یعنی ٦ شهریور ما رفتیم بیمارستان دی برای انجام معاینات پزشکی و مدیکال چکمون. وقتی وارد آزمایشگاه شدیم حس خیلی خاصی بهم دست داد، آخه دفعه قبل که رفته بودم این آزمایشگاه برای انجام آزمایشهای غربالگری هفته ١٦ بارداریم بود، آآآآآخی اون موقع تو دختر نازم هنوز تو وجود من بودی و به دنیا نیومده بودی و من برای گرفتن نتیجه آزمایش کمی استرس داشتم، چه روزهایی بود!!!!!!!!!!! چه روزهای زیبا و بی تکراری بود!!!!!!!!!!!! کلی خاطره برام تازه شد، خاطره روزهای خوب و شیرین گذشته، ژوان نازنینم رنگ و حال زندگیمو خیلی بهتر از قبل کردی عزیزم، از لحظه ای که بودنت شکل گرفت همه چیز برای من تغییر ک...
3 آبان 1391
1