چه روز زیبایی

چه روز زیباییه امروز، چه برف قشنگی از آسمون می آد، منظره درختها رو که شاخسارشون پر از برفه و همه جا سفیده خیلی دوست دارم. این روزها رو کلا خیلی دوست دارم. عسلم تو خونه پیش مامانه و کم کم داره با نبودن من خودش رو تطبیق می ده، من هم تصمیم گرفتم از فروردین کارم رو پاره وقت کنم تا لحظات بیشتری رو در کنار ژوانم باشم، این چند وقت شروع کردم دارم سخنرانیهای روانشناسی رشد دکتر مجد رو تو راه که می رم سر کار گوش می کنم و خیلی لذت می برم و از وقتم بهتر استفاده می کنم. خیلی کاربردی و عینی همه چیز رو توضیح می دن و مطالبشون بسیار مفیده و به نظر من برای همه مون لازمه که این مطالب رو بدونیم، دلایل کارها و رفتارهای نی نی های گلمونو تو هر مرحله از رشدشون بدونیم و بدونیم که چه واکنشی در برابر رفتارهاو کارهای مختلفشون باید داشته باشیم، بدونیم که چه جوری می تونیم اعتماد به نفسشون رو بالا ببریم، چه جوری می تونیم روی الگوهای شخصیتی شون کار کنیم و چه جوری بهداشت روانی، آرامش و احساس امنیت رو براشون تامین کنیم...

ژوان چند روزیه که دیگه کاملا می تونه تعادلش رو تو پوزیشن چهار دست و پا حفظ کنه، یکی دو قدم هم چهار دست و پا جلو می ره و  دو روزه که یک دستش هم بالا می آره و روی یک دست خودش نگه می داره، چند روز پیش هم تونست روی دو تا زانوهاش بایسته البته دستش رو به لبه میز می گیره، عصر ها که مامان می خواد برگرده خونشون خیلی مشتاقه که با مامان بره بیرون و خودشو می کشه به سمت آسانسور، وقتی یک اسباب بازی جدید توی اسباب بازیهاش می ذارم با اینکه معمولا یه عالمه اسباب بازی وسط هال هست و کلی شلوغ پلوغه اسباب بازی جدید رو زود تند سریع از وسط اون همه شلوغی پیدا می کنه و سرگرم بازی باهاش می شه، و دیگه اینکه تازگیها خیلی خانم و با وقار روی صندلی ماشینش می شینه و عاشق تماشای منظره بیرون از پنجره ماشینه با چنان میلی بیرون رو نگاه می کنه که نگوووووو...

راستی این هم بگم که ژوان دیگه خودش از حالت خوابیده پا می شه و می شینه، سه شنبه ظهر که خواب بود، بعد از نیم ساعت بیدار شد و قان و قون کرد و وقتی رفتم تو اتاق دیدم فسقلی پاشده تو تختش نشسته، یه حس خوبی بهم دست داد از دیدن این صحنه و دیدن رشد لحظه به لحظه میعادگاه عشقمون... 

لثه هاش هم خیلی برجسته و سفید شده ولی هنوز مرواریدها در نیومدن، دو سه روز پیش یک کم بی قرار بود دخترم، گفتم شاید این دندونها اذیتش می کنن ولی فعلا که خبری نیست، اشکال نداره هیچ عجله ای نداریم و روز و شبهای زیبایی رو در کنار هم و با هم می گذرونیم.