ژوان عزيزمژوان عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

ژوان میعادگاه عشقمان

تقدیم به ژوان عزیزم

1391/7/18 19:45
نویسنده : مامي
719 بازدید
اشتراک گذاری

عاقبت در یک شب از شبهای دور

کودک من پا به دنیا می نهد

آن زمان بر من خدای مهربان

نام شورانگیز مادر می نهد

آن زمان طفل قشنگم بی خیال

در میان بسترش خوابیده است

بوی او چون عطر پاک یاس ها

در مشام جان من پیچیده است

آن زمان دیگر وجودم مو به مو

بسته با هستی طفلم می شود

آن زمان در هر رگ من جای خون

مهر او در تار و پودم می شود

می فشارم پیکرش را در برم

گویمش چشمان خود را باز کن

همچو عشق پاک من جاوید باش

در کنارم زندگی آغاز کن

می گشاید نور چشم دیدگان

بوسه ها از مهر بر رویش زنم

گویمش آهسته ای طفل عزیز

می پرستم من تو را مادر منم

پسندها (1)

نظرات (3)

مژده
4 آبان 91 23:31
بسیار زیباست این شعر ! خودت گفتی ؟


مرسیییی عزیزم،نه خودم نگفتم، من هم خیلی دوست دارم این شعر رو...
سیما
15 آذر 91 14:09
سلام. عزیز عکس اتاق ژوان جونو هم بذار .
نینی نازی داری .خدا حفظش کنه



مرسی سیما جون. برو تو موضوع روزهای شیرین بارداری، عکسهاش هست
معصومه
23 اسفند 92 13:25
خیلللییی زیبا بود اصلا نتونستم جلوی اشکامو بگیرم چون خودم تا چند وقت دیگه نی نیم بدنیا میاد
مامي
پاسخ
اي جان بهترين لحظه ها در انتظارت هستند، پيشاپيش مادر شدنت رو بهت خيلي تبريك مي گم ...