اولین حرکات نی نی هنگام خریدن مبلمان
پنج شنبه پانزدهم دی ماه بود. من و پوریا رفته بودیم برای سفارش مبل، میز نهاخوری و میز تلویزیون. ظهر شد و رفتیم رستوران هانی برای خوردن نهار. من خیلی خسته شده بودم، آخه خیلی راه رفته بودیم و حسابی داغون بودیم. در حال خوردن غذا بودیم که یه هو احساس کردم نی نی داره سمت راست شکمم ویبر می ده، یه بار هم زیر شکمم خودشو سفت کرد و باز کرد (نمی دونم شاید هم این یکی انقباض رحم بود). ولی خیلی حس قشنگی بود. بعضی از احساسات رو نمی شه با هیچ واژه ای توصیف کرد. حس منم تو اون لحظه از همون حس ها بود. قتی به پوریا گفتم دارم حرکت نی نیمونو حس می کنم اشک تو چشمهاش حلقه زد. پوریای مهربونم، نی نی عزیزتر از جونم هر دوتاتونو خیلی دوست دارم ... .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی