دومین چکاپ در مطب عمو حمید
دوم آبان بود. من و پوریا با هم رفتیم مطب عمو حمید. آخه من بعد از کلی فکر کردن تصمیم گرفته بودم که برای مراقبتهای بارداری و زایمانم تحت نظر عمو حمید ، عموی بابا پوریا ، باشم. با برخورد خیلی خوبی از طرف عمو روبرو شدم . راستش اصلا فکرشو نمی کردم.خودش تا ما رو دید گفت بارداری؟ منم با کلی خوشحالی گفتم بله . عمو برام پرونده تشکیل داد و یک عالمه ازم سوال پرسید و یک سونوگرافی هم تجویز کرد.
فردایش بود که رفتم سونوگرافی. صدای قلب نی نی جونمو نتونستم بشنوم ولی ضربان قلبشو دیدم. خیلی تند می زد. خیییییلی... خدایا چقدر این موجود کوچولو رو دوست دارم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی