ژوان عزيزمژوان عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

ژوان میعادگاه عشقمان

ژوان شیرینم، عزیز دلم اولین سالروز تولدت مبارک

1392/7/27 11:42
نویسنده : مامي
986 بازدید
اشتراک گذاری

 


تو گل سرخ منی

تو گل یاسمنی

تو چنان شبنم پاک سحری

نه از آن پاکتری

تو بهاری

نه بهاران از توست

از تو می گیرد وام

هر بهار این همه زیبایی را

هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ بهارانم تو

 

 

لحظه ها، دقیقه ها، روزها و هفته ها مثل بر هم زدن چشمی  گذشتند

 و دختر نازنین ما ، ژوان شیرینمان و میعادگاه عشقمان

یک ساله شد...

عزیز دلم.... توی این یک سالی که گذشت

با تمام گریه ها و بیقراری هات بیقرارشدم و اشک ریختم

و با تمام  لبخندهات، از ته دل و با تمام وجود شاد شدم و خندیدم

و به خاطر آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ها کشیدم

"ماما" گفتن تو برایم قشنگ ترین نغمه ایست که تا کنون شنیده ام

وقتی دستانت را باز می کنی و آغوش مرا طلب می کنی

بیش از پیش نیاز خودم را به تو احساس می کنم

و برای در آغوش کشیدنت بالی برای پرواز از خدا طلب می کنم

وقتی با آن پاهای کوچک و لرزانت تلاش می کنی تا ایستادن را تجربه کنی

 امید به زندگی را بیش از پیش در من زنده می کنی

عشق به تو چیزی نیست که در کلمات بگنجد، یا قابل تصویر کشیدن باشد

ولی با هر نگاهی که به تو می کنم فقط و فقط هزاران بار می گویم

خدای مهربونم شکرت

 

 ژوان عزيزم دختر بهاری من تولدت مبارک

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامانی درسا
6 خرداد 92 3:13
عزیزم تولدت هزاران بار مبارک انشاالله همیشه سلامت و تندرست و شاد باشی ......120 ساله بشی عزیزم

مرسی خاله جونی

بابا پوریا
6 خرداد 92 7:42
دختر عزیزم
اولین سالگرد زمینی شدنت مبارک بابایی.


پوریای عزیزم....
مامان زهره
6 خرداد 92 10:32
عزیزم تولدت مبارک . همیشه شاد باشید




مرسی دوست همنامم






✿♡✿ مامان و بابای محمدپارسا ✿♡✿
6 خرداد 92 12:22
تولد تولد تولدت مبارک
انشالا تولد 120 سالگیت عزیزم




متشکرم مرسی
عمه ی آتنا
6 خرداد 92 13:54
تولد تولد تولدت مبارکککک ژوانی




عمه جونی مرسی


بابای ارشیا
6 خرداد 92 20:15
ژوان گیان

دیاره له دایک بونت بو به یک سال

یا ره ب به حه قی ره حمتی خوت ئه و گوله جوانه ی ته من دریژ و قالب ساخ و دل گهش که ی






من کردی متوجه نمی شم ولی از اینکه به ما سر زدین ممنونم


گلاره
7 خرداد 92 11:47
عزیز دل خاله گلاره تولدت مبارک.امیدوارم همیشه سلامت وناز درکنارمامان وبابا باشی وسایه اونهابالای سرت باشه.


مرسی دوست خوبم... قربونت برم

الهام مامان یسنا
7 خرداد 92 19:10
ژوان عزیزم تولدت مبارک انشالله 120 ساله بشی و همیشه امید و نور زندگی مامان و بابا باشی.


ممنونم عزیزم

مامان پانى
9 خرداد 92 0:53
ژوان نازم تولدت مبارك بهترينها رو برايت ارزومندم گل كوچولو



مرسي خاله جونم
دیانا
9 خرداد 92 18:39
salam
tavalodet mobarak...montazere didane axaye tavallodet hastam....



ديانا جونم مرسي عكس هم به زودي
مهوش
11 خرداد 92 10:24
سلام ژوان جون،من مهوشم چند روز پیش داشتم عکس های نی نی دختر داییم شایلین کوچولو رو نگاه میکردم که سری هم به متولدین امروز زدم.متوجه اسم زیبای شما کوچولوی زیبا شدم و عکسای زیبایت رو نگاه کردم.من هر روز به وبلاگ شما و شایلین جون سر میزنم و از دیدنتون کلی ذوق میکنم.امیدوارم همیشه شاد شاد وسالم باشی.

مهوش جان مرسي عزيزم خيلي محبت داري مرسي كه به ما سر مي زني
Aida mamane Arshida
11 خرداد 92 13:08
Hi darling. happy Birthday i hope the best wishes for you . Always be happy.we are waiting for beautifull pictures.Dear joanne you have really nice mother.




Thank u Aida joon, thanks for your time, I'm going to hold joanne's birthday party on khordad 20th, then the photos will , come soon


مرمربانو
12 خرداد 92 2:49
سلام عزیزم ...من اکثرا اینجا میام و از دیدنت لذت میبرم ...تولدت رو بهت تبریک میگم فرشته کوچولوی خوشتیپ..عاشق چشمای معصوم و زیبات هستم...میبوسمت

مرمري جونم مرسي كه به ما لطف داري ما هم عاشق شماييم
پگاه
12 خرداد 92 9:39
بازم تولدت مبارک کوچولوی عزیز امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی


قربونت برم عزيزم مرسي
نگين
13 خرداد 92 19:30
سلام خانمي من اتفاقي وبلاگ شما رو ديدم. دختر نازي داري. اميدوارم هميشه سلامت باشه. توي مطالبتون ميخوندم فهميدم شما هم سر کار ميري و ظاهرا شير خودتون را ميديد( البته اين طور که من فهميدم) . منم پسرم سه ماهشه و اول مهر بايد برم سر کار . ميخواستم بدونم شما سر کار ميري چطور به ژوان جان شير ميدي؟ با شيشه؟ و آيا امکانپذيره چون ديگه سينه را نميگيرن؟؟؟؟ توي تلويزيون ميگفت با قاشق بديد ولي آخه امکانپذير نيس چون بچه دوس نداره قاشق رو؟؟




سلام نگین جان. ببخشید که دیر جوابت رو دادم. آره عزیزم من شیر خودم رو به ژوان می دم. من از پنج ماهگی شروع کردم با شیشه به ژوان شیر دادم تا کم کم به شیشه هم عادت کنه اوایل اصلا حاضر نبود سر شیشه رو تو دهنش نگه داره بعد از دو هفته یعنی وقتی پنج ماه و نیمش بود کم کم به شیشه عادت کرد. وقتی از شش ماهگیش رفتم سر کار شیرم رو می دوشیدم براش می ذاشتم و با شیشه می خوردش. تا ظهر که من بیام یه بار شیر می خورد یه بار هم غذا گاهی هم یه بار شیر خشک می خورد اما از حدود دو سه هفته بعد یعنی اواخرهفت ماهگیش باز هم دیگه شیشه رو نمی گرفت ولی من شیرم رو می دوشیدم و با سرنگ بهش می دادن. تا حدود 10 ماهگی که دیگه تحرکش خیلی زیاد شده بود و نمی شد با سرنگ بهش شیر داد کم کم تو ساعتهایی که من نبودم شیر قطع شد و فقط غذا می خورد تا من بیام البته من حدود ساعت 2 خونه بودم. دکترش هم گفت هیچ اشکالی نداره و گفت از حدودهای 10، 11 ماهگی اولویت با غذا هستش ولی تو ساعتهایی که هستم بهش شیر خودم رو میدم...






اسپاترا
18 خرداد 92 0:27
تولد تولد تولدت مبارک ژوان خوشگلم






اسپاترا جونم مرسی عزیزم، انشالله به زودی تولد آدریان کپلکم رو جشن بگیری...hr]

مامان بانو
18 خرداد 92 16:04
واي
ژوان خانمي
يك ساله شدي
تولدت مبارك
اميدوارم هميشه زير سايه پدر و مادر سالم و سلامت باشي
بهترين هارو برات ارزو ميكنم
بوووووووووووووس





مریم جان مرسی عزیزم
بوسسسسسسسسسس
شقايق
18 خرداد 92 16:25
زاد روز ميعادگاه عشقتون، دختري دريايي كه خرداد ،ماه مر واريد را ازآن خودش كرد تبريك ميگم .


شقایق جون به خاطر این نظر زیبات خیلی ازت ممنونم. باز هم می گم فکر کنم قبلا هم بهت گفته بودم خیلی از خوندن نوشته هات لذت می برم...

زهرآ
17 مرداد 92 9:26
دوست خوبمـ!
اينُ حتمآ تو وبلآگت بزار و براي پيدا شدن"محمدطه"٩ماهـه،دعـآ كن،
http://www.92329.blogfa.com/
اجـرتـ بـآ امـآم حسينـ


زهرا جان اشک امونم نمی ده، خودم رو که می ذارم جای مامان محمد طاها .....
یک لحظه هم اشکم بند نمی اد....
خدای مهربون، خدای توانا تو که می تونی، تو که حال پدر و مادرش رو بهتر از هر کسی می دونی، بهشون رحم کن و پاره تنشون رو زودتر به آغوششون برگردون...
مامان پارسا
23 مهر 92 8:46
گلاب گلاب کاشونه تولد ژوان جونه