آزمایش کوادمارکر
پنجم دی بود که صبح قبل از رفتن به سر کار رفتم بیمارستان دی برای انجام آزمایشهای غربالگری (کوآدمارکر) و دیابت و ... . قرار شد جوابش بیست و یکم آماده شه. خدا رو شکر همه چیز نرمال و خوب بود و هیچ مشکلی در کار نبود.
این روزها درگیری دیگه ای که داشتم، کارهای تسویه حساب دانشگاه بود که با حال و روزی که من داشتم خیلی سخت و طاقت فرسا شده بود. با پوریا پایان نامه رو به تعداد کافی تکثیر کرده بودیم و من باید می رفتم بقیه کارهای تسویه حساب و گرفتن امضا ها رو انجام می دادم، که چند روزی طول می کشید. ولی بالاخره این کار را هم انجام دادم و به قول دکتر حسینی مدیر گروهمان به درجه کارشناسی ارشد نائل شدم . روزی که می خواستم پایان نامه هارو که 8-9 جلد بودند ببرم دانشگاه، بابا خیلی کمکم کرد و تا دانشگاه باهام اومد و همه جا همراهم بود. آخه پایان نامه ها خیلی سنگین بودند و من اصلا نباید چیز سنگین بلند می کردم. خلاصه با کمک پوریا و بابا این کار رو هم تموم کردم.